۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

سیاهچال رهبری و فیزیک کوانتم







آقای خامنه ای گرچه شاید سواد آنرا نداشته باشد که بداند فیزیک کوانتم و اصل عدم قطعیت چیست ولی آنچه که در فضای متعفن رهبری ( سیاه چال نظام ) میگذرد به شدت تابع قوانین کوانتم است و یک مدل کوانتمی میباشد که عناصر این حکومت میتوانند توسط این تناظر بزای یک بار با حقایقی غیر از تخیلات خود آشنا شوند . براستی انیشتین و هایزنبرگ اگر زنده بودند از سید علی خامنه ای به عنوان مدل تئوری نسبیتی و یا در توضیح پدیده های کوانتومی استفاده میکردند . حکومت امام زمانی رهبر و احمدنژاد چیزی نیست جز یک سیاهچال . که اصول فیزیک کوانتم برآن حاکم است . میپرسید چگونه ؟

شما باید بدانید که در همه حال ناظر این سیاهچال از بیرونید . تغییرات درون این سیاهچال به سادگی قابل توجیه توسط ناظر بیرونی نیست . شما به عنوان ناظر بیرونی آنچه را که برداشت میکنید طبق قوانین بیرونی برای خودتان صادق است ولی در فضای سیاهچال معانی دیگری دارد . قوه قضائیه ، مجریه و مجلس و رهبر زائیده و زاینده این سیاه چال بوده و این سیاه چال خواص خود را دارد که نباید باعث خوشی و ناخوشی ماشود . برای مثال در فضای متعفن رهبری یا باید جذب شد ( مثل ذوب در ولایت ) و یا باید نابود شد ( مثل بلایی که بر سر معترضین آورده اند ) . در فضایی سیاه چال هیچ چیز قطعی نیست یعنی هر چیزی میتواند باشد و در عین حال نمیتواند باشد ( مثال آن عنکبوت آبی در راس قوه قضاییه ) او میتواند از حقوق شهروندی حرف بزند و هم به قتل و شکنجه ادامه دهد . مثال آن رهبر است . او در عین حالی که در فضایی سیاهچال ، رهبری فرزانه و روحانی است ، از دید ناظران بیرون سیاهچال( جهان آزاد ) یک خون آشام است . سعید امامی در اوج افتخار یک شبه نابود میشود . زن سعید که مثل حضرت فاطمه بوده یک دفعه در جهش کوانتومی تیدیل به فاحشه میشود . علی کردان معاون 10 ساله آقای لاریجانی در صدا سیما توسط خود لاریجانی در رئیس مجلس جاعل میشود ؛ از طرفی وزیر هم میشود و سپس با از دست دادن کوانتم ، عزل میشود . احمدی نژاد رئیس جمهور میشود ولی از دید جمهوریت ( مردم ) او اصلا رئیس جمهور نیست ( ماهیت دوگانه عناصر ) . رافت اسلامی با تجاوز به زندانی معنی دیگری پیدا میکند . از دید ناظر بیرونی وکیل کسی است که برای دفاع موکل خلق شده است ولی در سیاه چال رهبری وکیل معنی دیگری دارد .
همه عناصر متعفن این چاه از صورتی به صورت دیگر نیدیل می شوند .مثل ماده و ضدماده ، رهبری هیج هویتی ثابتی ندارد و
قوانین به شکل دیگری است .

سیاهچال همه چیز را میبلعد و به درون خود کشیده و ماده در آن هویت خود را از دست می دهد به همین صورت سیاهچال رهبری نیز هویت انسانهای درون خود را گرفته است . مثل کسانی که کشته شده یا در زیر شگنجه کشته میشوند .در سیاهچال رهبری
پیوندهای و نیروهای مرموزی است که در جهان خارج دیده نمیشود . ما نباید در دام این سیاهچال قرارگیریم . چون خروج از آن کاری ناممکن است . دقت داشته باشیم تغییرات خواص سیاه چال را تغییر نمیدهد . فقط مرگ سیاهچال خاتمه این وضعیت است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر